امین زندگانی بیوگرافی امین زندگانی و همسرانش الیکا عبدالرزاقی و مینا لاکانی زندگینامه امین زندگانی و همسر اولش مینا لاکانی و همسر دومش الیکا عبدالرزاقی به همراه عکس امین زندگانی .
امین زندگانی یکی از بهترین بازیگران تلویزیون و سینما ایران می باشد وی در سریال و فیلم های سینمایی زیادی ایفای نقش کرده است .
بیوگرافی امین زندگانی و همسرانش مینا لاکانی و الیکا عبدالرزاقی را می توانید از سایت اولی ها مشاهده بفرمایید.
امین زندگانی
زندگینامه امین زندگانی بازیگر معروف را در زیر مشاهده می فر مایید
- تاریخ تولد، محل تولد، هنگام تولد:
در پنجم شهریور سال 1351 در تهران به دنیا آمد.
پدر: سیاوش زندگانی
مادر:-
برادر: امید زندگانی
خواهر:-
همسران: مینا لاکانی ( همسر سابق ) الیکا عبدالرزاقی ( همسر فعلی )
فرزندان:-
اصولا آدم پرتحرکی هست و بیشتر دنبال ورزش بوده، برخلاف خانوادهاش که در کار فرهنگی فعالیت داشتند. شاید از کودکی علاقه بازی با حیوانات و… باعث شد که وارد حرفه بازیگری در بخش نمایش شود. بازیگری توانا است. چهره و ظاهری با قابلیت بالا برای گریم دارد که برای بازی در نقشهای مختلف و متفاوت از هم مناسب است. کیفیتی که در حرکات این بازیگر وجود دارد و ظرافتهای رفتاری که میتواند یک شخصیت سینمایی را برای مخاطبان، ملموس، محبوب و قابل درک کند، در کنار نحوه بیانی که نه تقلیدی، بلکه کاملا شخصی است، زندگانی را به هنرپیشهای که سبکی شخصی برای بازیگری دارد تبدیل کرده است. تغییراتی که به فراخور هر نقش در شیوه بیان و حرکات او ایجاد میشود، همگی در یک ویژگی با هم مشترک اند و آن هم منحصر بودنشان به خود امین زندگانی است به عنوان یک شخصیت حقیقی و نه صرفا نقشی که در ذهن نویسنده و کارگردان پرداخته شده است.
اگر بازیگر نبود دوست داشت یک رستوران داشته باشد.
الگوهای رفتاری : خسرو شکیبایی و جمشید مشایخی
الگوهای بازیگری:پرویز فنونی زاده و خسرو شکیبایی
در خانوادهای هنرمند و آشنا با موسیقی متولد شد. پدرش؛متولد سال 1321 در آبادان ؛ از استادان موسیقی ،نوازنده ویولن و کمانچه و آهنگساز بود که در سال ۱۳۸۲ درگذشت. برادرش، امید متولد آذر 1347 ، مدتهاست که در عرصه موسیقی فعالیت میکند و آلبومی را نیز با صدای خود روانه بازار کرده است.
امین زندگانی و همسرش مینا لاکانی
امین زندگانی و مینا لاکانی زمانی با هم ازدواج کردند . مینا لاکانی متولد سال 1351 در تهران و بازیگر است. این دو که در فیلم زن شرقی با هم، همبازی بودند، پس از مدتی از هم جدا شدند.
سرانجام بعد از حرف و حدیث های فراوانی که در میان اهالی مطبوعات درباره ازدواج امین زندگانی و الیکا عبدالرزاقی یکی دیگر از بازیگران سینما منتشر شده بود، این خبر تایید شد.
الیکا عبدالرزاقی متولد ۲۲ اسفند ۱۳۵۸ در تهران و لیسانس ادبیات نمایشی است .او به واسطه بازی در «قهوه تلخ» و در نقش همسر «جهانگیر شاه» هم شهرت دارد. این دو در کار «چند دقیقه زندگی» با هم آشنا شدند.
امین در ابتدا به دلیل مشغله های کار و تحصیل به هنر موسیقی علاقه چندانی (البته برای فراگیری) نشان نداد، تا این که سرانجام به فراگیری نواختن فلوت و نیز گیتار روی آورد .او به عنوان یکی از خوانندگان گروه هفت نیز فعالیت می کند.
پس از گرفتن دیپلم بلافاصله وارد خدمت سربازی و درحین خدمت سربازی وارد دانشگاه شد. یکماه مرخصی گرفت و با اینکه رشته تحصیلیاش علومتجربی بود، در آن یک ماه کتابهایی که خودش میدانست برای کنکور هنر مناسب میباشد را تهیه کرد و آنها را مطالعه کرد.در دانشگاه سراسری با رتبه 500 قبول شد که متاسفانه برای تئاتر عدم صلاحیت شد، ولی در دانشگاه آزاد با رتبه 35 قبول شد و وارد دانشگاه شد و از خدمت سربازی تسویه حساب کرد و هیچوقت برنگشت.
در سال 1370 وارد دانشگاه شد و به تحصیل در رشته ی ادبیات نمایشی مشغول شد. کار هنری را نیز از همان سال آغاز کرد. اما برای این که شهریه دانشگاه را بپردازد، در یک شرکت صادرات و واردات، کارمند حسابداری شد و در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم مشغول به کار شد. در حقیقت دانشگاه و حسابداری و کار در کانون را کنار هم داشت.
امین زندگانی و همسرش الیکا عبدالرزاقی
در ترم اول دانشگاه باید بخشی از یک داستان تاریخی که یک خط دیالوگ بیشتر نبود را اجرا میکرد. از حدود 45 ثانیه تا 1 دقیقه به اجرای نقش، دست و پایش شروع به لرزیدن کرد و نفسش بالا نمیآمد.احساس کرد آن یک خط دیالوگ یکسال گذشت.وقتی کار تمام شد همه به وی گفتند تو یک رشته دیگری را انتخاب کن، چون اصلا به درد بازیگری نمیخوری. شاید این حرف باعث شد که انرژی بیشتری بگذارد و احساس کرد که میتواند بازیگر شود و جوهره بازیگری در او وجود دارد. این یک شکست برایش بود و مجبور شد در اینمورد از آقای سمندریان کمک بگیرد. آقای سمندریان به امین توصیه کرد که در بخش تئاتر حرفهای فعالیت کند . این راهنمایی خیلی به او کمک کرد.
کار بازیگری را از صحنههای تئاتر آغاز کرد و با پشتوانهای خوب به کارهای تصویری پرداخت .
- کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان:
همزمان با دانشگاه وارد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شد و زیر نظر آقایان نصرا… قادری، رضا کیانیان و کساییان دوره بداههسرایی در تئاتر را یاد گرفت که نتیجه آن اجرای تئاتر خروسک پریشان در سال اول بود که در 250 اجرای آن در نقش اول و دوم بازی کرد. این حرکت باعث شد که 3 سال در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فعال باشد. وی تقریبا تمام زمینههای تئاتر را از نورپردازی تا طراحی گریم، طراحی صحنه و لباس،حرکات موزون و موسیقی را آموخته است.
بیوگرافی امین زندگانی
دومین کارش در کانون پرورش فکری، تئاتری به اسم«بازی تابلوی آخر» به کارگردانی نصرا… قادری بود.در کنار این فعالیتها،فعالیت در دانشگاه ادامه داشت.
سال 73 در دانشگاه آزاد تئاتر «به من دروغ بگو» نوشته نصرا… قادری را کارگردانی کرد که در بخش مسابقه جشنواره تئاتر فجر همان سال اجرا شد و فکر میکند تنها شانسی که به دست آورد، آماتوری بودنش بود. چون 20 روز به جشنواره مانده بود و 3 پرده از 5 پرده نمایشش آماده بود که هیات بازبینی همان 3 پرده را دیدند و براساس آن هم به وی اجازه دادند که این تئاتر را اجرا کند. همه بازیگرها از دوستانش بودند و آن سال به عنوان جوانترین کارگردان جشنواره تئاتر–فجر انتخاب شد.
سال 74 با خانم چیستا یثربی نمایش «سرخ سوزان» را کار کرد و جایزه بهترین بازیگر جشنواره تئاتر فجر را کسب کرد .
سال 75 اختتامیهای برای کار تئاترش بود و نقش اصلی نمایش مرغ دریایی به کارگردانی «اکبر زنجانپور» را در تالار وحدت ایفا کرد.
سال 74 آغاز کارش در تلویزیون بود. البته سال 73 یک کار کوتاه سینمایی 16 میلیمتری به اسم خاطرات یک فرشته را بازی کرد که اولین تجربهاش جلوی دوربین نگاتیو بود.
اولین حضور حرفهای اش در عرصه تصویر ، با سریال «وکلای جوان» و جلوی دوربین آقای مصطفی احمدیان رقم خورد .
بیوگرافی امین زندگانی
در سریال وکلای جوان با آقای محمد مختاری آشنا شد که بعد از این سریال توسط آقای مختاری برای سریال به سوی افتخار به کارگردانی سیروس مقدم دعوت شد . به تدریج کارهای دیگری پیشنهاد شد، از جمله سریال راه سوم، روزگار جوانی ،فیلم سینمایی زن شرقی که به عنوان بدترین تجربه کاری و زندگیاش از آن یاد میکند.
وی در فیلم سینمایی پلیسی ماموریت در تهران به ایفای نقش پرداخت که این فیلم برنده ۱۱ کلت طلایی از جشنواره فیلم پلیسی مسکو شد.
- زندگانی از حضور در راه بهشت می گوید:
آقای صباغزاده با من تماس گرفتند و درباره کار حرف زدیم. من بخشهایی از فیلمنامه را که به نقش مصعب مربوط میشد، خواندم و از نقش خوشم آمد. توافقهای اولیه خیلی زود انجام شد و برای بازی در این فیلم قرارداد بستیم. مصعب اولین قاری پیامبر اسلام بود و به عنوان سفیر محمد(ص) آیات قرآن را برای مردم قرآئت میکرد. از آنجایی که او شاعر هم بود به آیات قرآن که حالتی شعرگونه دارند، دلبستگی شخصی داشت. این دوره از تاریخ اسلام برای خود من جذاب است. شخصیتهای این دوره منحصر بفردند و برای من هم به عنوان بازیگر، ایفای نقش یکی از این شخصیتها همیشه جالب بوده است. البته مسلمان شدن مصعب یک اتفاق ناگهانی نبود. شخصیت او را که به دقت ببینیم متوجه آمادگی او در پذیرش اسلام خیلی پیش از آنکه پیامبر را ببیند، می شویم. بیتوجهی مصعب به سنتهایی که قبایل عرب در دوران جاهلیت به آنها پایبند بودند و روحیه شاعرانهاش قلب او را برای پذیرفتن آیات خدا آماده کرده بود. من با خواندن فیلمنامه با شخصیت مصعب آشنا شدم. به نظرم فیلمنامه به خوبی این نقش را پرداخته بود و زوایای مختلفی از شخصیت او را در متن، بارز و روشن کرده بود. بخش زیادی از آنچه در این فیلم درباره مصعب میدانیم بر اساس واقعیات تاریخی است و مقداری از آن نیز تخیلات نویسنده و کارگردان است.
سریال «مختارنامه» پس از «معصومیت از دست رفته»، دومین همکاری امین زندگانی با داوود میرباقری محسوب میشود. البته او در چند سکانس سریال امام علی هم حضور داشت.
در آن سالها دانشجو بودم و خیلی اتفاقی به لوکیشن فیلمبرداری سریال امام علی(ع) رفتم. در چند سکانس به جای بازیگران اصلی شمشیر زدم؛ اما صورتم پوشیده بود و فقط چشمانم دیده میشد.
- جزئیات ایفای نقش در سریال مختارنامه :
در سریال مختارنامه برای نقش یکی از فرماندهان سپاه مختار که نقش خیلی زیبا و جوانپسندی بود و در کل پروژه حضور داشت، قرارداد بستم. اما فیلمبرداری از پاییز 82 تا فروردین 83 به تعویق افتاد. یک روز از دفتر آقای میر باقری با من تماس گرفتند و وقتی آنجا رفتم، ایشان گفتند که میخواهند نقش من را تغییر بدهند؛ چون برای نقش مسلم، کسی بهتر از من را نداشتند. این نقش در چهار قسمت بیشتر نبود، ولی برای من ارزش داشت. من پس از شنیدن توضیحات طولانی ایشان راجع به کاراکتر(با اینکه نقش بسیار سنگینتر از آن نقش پیشنهادی اولیه بود) با ترس و لرز و البته حمایتهای ایشان، این نقش را پذیرفتم.
مسلمبن عقیل برای شیعیان، شخصیت شناخته شده و بزرگی است و سهم بسزایی در واقعه کربلا داشته است. می ترسیدم و ترس و اضطرابی برای بازی در این نقش داشتم. به تعداد همه مسلمین و شیعیانی که تعزیه مسلم را دیدهاند و به او ارادت دارند، اعتقاد و توجه به مسلم وجود دارد. طبیعتا این موضوع، قضیه را بیش از پیش پیچیده میکند و اگر قرار باشد با بازی من خدشهای به این اعتقاد وارد شود، من در ایفای نقشم موفق نبودهام ،اما اگر توانسته باشم احساسات مخاطب را با بازیام برانگیزم، در کارم موفق بودهام. به خاطر همین است که میگویم میترسیدم، اما با حمایت و توضیحات جامع میرباقری از این ترس ،کم شد و در عوض آگاهی و قوت قلب، جایش را گرفت.
یادم میآید اولین پلانی که فیلمبرداری سریال مختارنامه با آن شروع شد، صحنه حضور من و مختار بود که در صحرای آران و بیدگل کاشان کلید خورد؛ این برای من افتخار بزرگی است که سریالی با این عظمت با حضور من افتتاح شد.
خیلی خوشحالم که توانستم نقش مسلم را به خوبی اجرا کنم و مورد پسند مخاطب باشد. برای این سریال آموزش شمشیر بازی دیده بودم و همچنین باید بگم که این آموزش خیلی خوب بود برای من که در فیلم ملک سلیمان هم از آن استفاده کردم، ولی در ملک سلیمان بیشتر آموزش سوارکاری به من دادند.
امین زندگانی
- اظهارات امین زندگانی درخصوص ملک سلیمان:
بینندگان ما معمولا چهره پیامبران را در فیلم ها و آثار خارجی دیده اند و از این جهت برایشان عادی شده است که پیامبری را با چهره ای معمول و عادی ببینند، اما نکته ای که هست این است که معمولا نقش آنها آن قدر فرا واقعی بازی می شدند که ما به عنوان بیننده میگفتیم آیا این شخصیت ها قابل لمس در جامعه هستند یا نه؟ از طرفی هم باید طوری این نقش ها در می آمد که قداستشان به هم نمی خورد، به همین خاطر با کارگردان به این نتیجه رسیدیم که شخصیت حضرت سلیمان (ع) ملموس و واقعی باشد و در عین حال، خیلی هم نزدیک به آدم عادی در نیاید. چون معتقدم ویژگی درونی پیامبران است که آنها را از بقیه متمایز می کند، نه ویژگی های ظاهری مانند چهره ،قامت و نوع پوشش و اتفاقا آنها در ظاهر به شدت مانند انسانهای عادی متمایز هستند.
من سعی کردم باور پذیر بازی کنم، جایی در فیلم است که حضرت سلیمان (ع) با خدا صحبت میکند. این صحنه برای من خیلی مهم بود، دوست نداشتم تصنعی و غیر طبیعی باشد، برای همین خیلی ذهنم را مشغول کرد. این که چه طور این گفت و گو را اجرا کنم که باور پذیر باشد، برای همین برای اجرای این صحنه به این گفته حضرت مسیح (ع) استناد کردم که فرمودند: «خدا را طوری بپرست که انگار در خلوت خودت با خودت صحبت میکنی.» همین گفته به من کمک کرد که حسی طبیعی و واقعی مثل همه انسانها در حین گفت وگو با خدا داشته باشم.
شاید بازی من در این فیلم تحقق رویاهایم بود.سالها قبل طوطی کوچکی داشتم. این طوطی کاملاً اهلی بود و وقتی صدایش میزدم به کنارم می آمد و خیلی به هم عادت کرده بودیم. آن موقع یاد حضرت سلیمان می افتادم که امکان صحبت با حیوانات داشت و زبان آنها را درک میکرد. شاید آن زمان بود که از صمیم دل از خدا خواستم در نقش حضرت سلیمان بازی کنم. میگویند اگر از صمیم دل و پنهانی و صادقانه از خدا درخواستی داشته باشی برآورده میشود. من آن آرزو را فراموش کرده بودم، اما خدا بعد از سالها برآورده کرد و من در نقش رویایی ام بازی کردم.
بدیهی است که فیلمنامه خیلی مهم بود.در خود فیلمنامه اشاره شده بود که چه منابعی در نگارش این اثر استفاده شده است و همین کافی بود که من با دقت جزییات آن را دنبال کنم.شاید همین دقت و ظرافت در نگارش بود که خاطرم را از موفقیت اثر جمع می کرد. فیلمنامه حاصل تحقیقات دو سال و نیمه گروه بود که تمامی ویژگیهای مورد نیاز را برای درک نقش در اختیار بازیگر قرار میداد، علاوه بر فیلمنامه جلسات زیادی با کارگردان ،تهیه کننده ،طراح صحنه ، لباس و.. داشتیم و راهنماییهای آنان به نزدیک شدنم به نقش کمک کرد تا آن را درستتر درک کنم.با این حال مطمئن هستم که موفقیت من در کنار همکاری بقیه میسر شد و ما گروهی بسیار هماهنگ و همدل بودیم که میخواستیم فیلمی با کیفیت مناسب بسازیم. هدف همه این بود و به همین دلیل کار به چشم آمد.
گریم
بی شک گریم یکی از ابزاری است که میتواند بازیگر را به نقشش نزدیک کند و تصویر درستی از آنچه او باید بازی کند ترسیم نماید.اما ویژگی کار آقای ملکان؛ چهره پرداز فیلم این بود که پایه چهره یک بازیگر برایش مهمتر بود و برای همین اعتقادی به کارهای عجیب در گریم نداشت.مثلا اینکه موی مرا بلند کند یا ویژگی خاصی به چهره ام ببخشد و چون اصلاً مایل نبود سراغ گریمهای اغراق شده برود و چهره من را به صورت کامل تغییر دهد، من با گریمی ساده و بدور از پیچیدگی این نقش را گرفتم. در حالی که شاید این مسئله برخلاف تصور بسیاری از ما در کارهای تاریخی است و اغلب ما انتظار داریم شخصیت های تاریخی را با گریم سنگین ببینیم. ما از این نگاه دوری کردیم و معتقدم همین مسئله موجب میشود تماشاگر تصور کند سلیمان نبی فردی دور نسبت به ذهنیت نیست و با کار به خوبی ارتباط برقرار کند.
- مد نظر قرار دادن داستان فیلم و سریال:
زندگانی به پرکار بودن و یا کم کار بودن توجه نمی کند. وی بیشتر به اصل فیلم ها و سریال هایی که بازی می کند توجه داشته و همیشه سعی می کند داستان فیلم و سریال را مدنظر داشته باشد.
- وی از وضعیت سینمای ایران می گوید:
کسانی که به سینما میروند قشر متوسط جامعه ما هستند، به همین دلیل با این بلیتهای گران و هزینههای سرسامآور حتی این طبقه هم نمیتوانند به سینما بروند و در نتیجه سینماها خالی میمانند. متاسفانه شرایط سینما رفتن برای مخاطبان بسیار سخت شده است، تا آنجا که امروز مخاطب ترجیح میدهد منتظر بماند CD فیلمها وارد شبکه نمایش خانگی شود تا با خیال راحت در منزل به تماشای فیلم بنشیند و بدین ترتیب است که سینماهای کشور خالی میماند. متاسفانه امروز روی جلد مجلهها به جای عکس بازیگران ایرانی، عکس بازیگران ترکیه را میبینیم و حتی شنیدم چند کارگردان ایرانی از برخی بازیگران ترکیه تقاضای همکاری در فیلمشان را دادهاند و این موضوع بسیار جای تاسف دارد و مهمتر اینکه هیچ متولی هم برای رسیدگی به این امور وجود ندارد. متاسفانه گاهی با یک اعتراض، یک فیلم از روی پرده سینماها و یا یک سریال از تلویزیون پایین میآید و در واقع به نوعی امروز آدمها خودسانسور شدهاند.
امین زندگانی و الیکا عبدالرزاقی
- عدم توانایی در فعالیتهای اقتصادی:
زندگانی، مدت کوتاهی با دوستی شرکت پخش مواد غذایی دایر کرد ، اما پس از مدتی به طور مشخص متوجه شد که استعداد کار اقتصادی ندارد.
لیسانس رشته ی ادبیات نمایشی در دانشگاه آزاد
جایزه بهترین بازیگر جشنواره تئاتر فجر برای سرخ سوزان
جایزهٔ بهترین بازیگر مرد از جشنوارهٔ تئاتر فجر در سال 74
دومین بازیگر منتخب مردم از بین سریالهای پخش شده (در طول ۴ سال) از شبکه سوم سیما در سال 80
فصل فراموشی فریبا (۱۳۹۲)
ماموریت در تهران (۱۳۹۲)
پیشونی سفید (۱۳۹۰)
راه بهشت (۱۳۹۰)
گلوگاه شیطان (۱۳۸۹)
خانواده ارنست (۱۳۸۸)
خانواده دکتر ارنست (۱۳۸۸)
درخشش پنهان (۱۳۸۷)
ملک سلیمان (۱۳۸۷)
ژرفا (۱۳۸۷)
کابوس (۱۳۸۷)
شهرآشوب (۱۳۸۴)
من و دبورا (۱۳۸۴)
آدمکها (۱۳۸۲)
بازیگر (۱۳۷۷)
زن شرقی (۱۳۷۶)
شبکه نمایش خانگی :
شاهگوش
امین زندگانی
همه چیز آنجاست
خاطرات مرد ناتمام
مختارنامه
قفسی برای پرواز
طلسم شدگان
معصومیت از دست رفته
به سوی پیروزی
راه سوم
روزگار جوانی
همسفر
چند دقیقه زندگی
نوعروس
وکلای جوان
مرغ دریایی
سرخ سوزان
به من دروغ بگو
بازی تابلوی آخر
همسرایی مختار
دو مرد بر یک نیمکت
خروسک پریشان
امین زندگانی:
در عرصه بازیگری هنوز به آن جایگاهی که فکر میکردم نرسیدهام، اما بعضی از دوستان اعتقاد دارند که پایم را از گلیمم فراتر گذاشتهام. در عرصه بازیگری جایگاهها برای تمام بازیگران لحظهای است و اگر به آنچه میخواستی برسی، باز هم میل به صعود در جایگاه بالاتر داری. فرقی نمیکند که امین زندگانی در تئاتر، تلویزیون یا سینما بازی کند، آن چیزی که برای من مهم است هنرمند ماندن است. همه آن ها که میخواهند بازیگر شوند، باید به یاد داشته باشند که به عنوان بازیگر باید به جایی برسند که به بازیگری به عنوان شغل و منبع کسب درآمد نگاه نکنند یا پی شهرت نباشند، بلکه بازی کنند برای بازیگر بودن و بازیگر ماندن. هنر را برای هنر دوست داشته باشند، نه برای داشتن شغلی و درآمدی. یک بازیگر باید بتواند به جایگاهی برسد که از میان پیشنهادهای رجوع شده با آرامش بیشتری حق انتخاب داشته باشد و هر جا که باشد به عنوان یک هنرمند به آنها نگاه شود.
بیشتر افرادی که علاقهمند به بازیگری هستند دوست دارند که سریع بروند و در سینما جایی برای خودشان باز کنند، تلویزیون برای آنها زیبایی ندارد، اما باید بدانند که خیلی از بازیگران از جمله من تفاوت زیادی بین تئاتر، سینما و تلویزیون قائل نیستند. چون این تفاوتها فقط در جامعه ما دیده میشود و مدتی است که در بزرگترین صنعتهای سینمای جهان از بین رفته است. همه با افتخار در جایگاهی که هستند، بازی میکنند و اگر پیشنهادی شود با افتخار در حوزه دیگر بازی میکنند. استادی چون آلپاچینو با افتخار میآید و تئاتر بازی میکند، ستارهای چون بروس فیلیس در سریال فرندز بازی میکند. این یعنی بازیگر بودن و هنرمند بودن برای تمام مخاطبان، نه اینکه بازیکردن فقط برای مخاطبان سینما.یادتان باشد که نقشی را که میپذیرید دوست داشته باشید، توانایی اجرا و ایفای آن نقش را داشته باشید و مهم اینکه نقشی را انتخاب کنید که آن نقش حرفی برای گفتن داشته باشد. چنین بازی در هر جا که باشد دیده میشود و مخاطب را راضی نگه میدارد و اصل کار بازیگر همین است.
ویژگی های یک بازیگر برای وارد شدن به سینما ؛ توان بازیگری و استعداد، قابلیت جذب مخاطب و چهره مناسب است. هر 3 این فاکتورها باید همراه و مکمل هم باشند و اگر یکی حذف شود، آن بازیگر دوام چندانی ندارد. بسیاری در هنر هستند که هنوز مرحله خطا و اشتباه را میگذرانند و راهشان را پیدا نکردهاند. خب حالا در میان باند بازیهای سینما یکسری از بازیگران هم هستند که ترجیح میدهند انرژیشان را بگذارند تا مسیر درست را بروند و این باعث میشود تا ورودشان دیرتر، سریعتر یا اصلا اتفاق نیفتد. برای تبدیل شدن به یک بازیگر خوب باید زمان زیادی صرف و تجربه کسب کنی. من سعی نکردم تا به هر شکل ممکن وارد سینما شوم و به جای آن وقت و تمرکزم را روی بهترین نقشها در تلویزیون گذاشتم؛ نقشی که حرفی برای گفتن دارد و مخاطب را راضی نگه میدارد. بازیگری در تلویزیون اما تمام این فاکتورها را نمیخواهد.
اولی ها ...
ما را در سایت اولی ها دنبال می کنید
برچسب : زندگانی,بیوگرافی,زندگانی,همسرانش,عبدالرزاقی, نویسنده : رضا معتمد avaliha بازدید : 235 تاريخ : جمعه 14 مهر 1396 ساعت: 6:51