ملودرامهای عاشقانه/ نگاهی به سریالهای «نفس» و «زیر پای مادر»:سریالهای مناسبتی و بهخصوص سریالهایی که برای روزهای نوروز و ماه مبارک رمضان در نظرگرفته میشوند معمولا بسیار پرمخاطب هستند. در این ایام مردم گرایش بیشتری به تماشای تلویزیون دارند و طبعا برنامههایی که در این مناسبتها پخش میشوند هم شانس بیشتری برای دیده شدن دارند. هرچند که سالهاست از سریالهای مناسبتی موفقی مانند «شب دهم»، «میوه ممنوعه» و کمدیهای رضا عطاران خبری نیست اما همچنان سریالهای ماه رمضان پرطرفدار هستند.
امسال هم به روال سالهای قبل تلویزیون چند برنامه و سریال مناسبتی را برای شبهای ماه مبارک رمضان تولید کرده است و حالا که به آخرین روزهای این ماه عزیزنزدیک میشویم میتوان به نقد و برسی این آثار پرداخت و نقاط ضعیف و قوت شان را سنجید. در این مطلب نگاهی داشتهایم به دو سریال «نفس» و «زیر پای مادر» که این شبها از شبکههای سه و یک پخش میشوند و با داستانهای عاشقانهشان مخاطب زیادی جذب کردهاند. با اولی ها همراه باشید تا درباره این سریالها بیشتر بدانید.
نفس / جلیل سامان
ساخت سریالهایی که داستان آنها در دهه 50 میگذرد سخت و چالشبرانگیز است. در شهرهای بزرگ، دیگر خیابانها و کوچهها و خانهها شبیه به آن دوران نیستند و پیدا کردن اکسسوار و اتوموبیلهای آن دوران کاری سخت است. مردم عکسها و فیلمهای زیادی از دوران پیش از انقلاب دیدهاند و آنهایی که سن و سالشان بالاتر است آن دوران را کاملا به خاطر دارند؛ به همین دلیل ساخت فیلمها و سریالهایی که با حال و هوای آن مقطع تاریخی مطابق باشد سختترین چالش برای عوامل چنین آثاری است.
در فیلمهایی مانند «ماجرای نیمروز» طراحی صحنه و لباس به حدی خوب و حرفهای و پروسواس بود که مخاطب قصه و روایت را باور کرده و حتی برایش حس نوستالژیک دارد اما در کنار این آثار خوب، برخی از کارهای تلویزیونی و سینمایی تاریخی ضعیف عمل کرده و با اجرای دم دستیشان کاری میکنند که حتی مخاطبان کم دقت هم به راحتی میتوانند گافهای بزرگی از سریال بگیرند. این اتفاق برای بعضی از سریالهایی که در سالهای اخیر پیرامون حوادث پیش از انقلاب ساخته شدهاند افتاده و حتی عکس اشکالاتشان در زمینه طراحی صحنه در شبکههای اجتماعی دست به دست شده است.
«نفس» سومین ساخته جلیل سامان پس از سریالهای موفق «ارمغان تاریکی» و «پروانه» درباره روزهای پرالتهاب دهه پنجاه است و باید گفت این کارگردان در ساخت سریالهایی که وقایع و قصهشان در سالهای پیش از انقلاب میگذرد دیگر کارکشته شده است. خوشبختانه سریال «نفس» از حیث طراحی صحنه و لباس کاملا حرفهای عمل کرده و مخاطب باور میکند که داستان در تهران دهه ۵۰ می گذرد. اغلب سکانسهای این سریال خارجی هستند و این موضوع حتما کار کارگردان و گروه طراح صحنه و لباس آن را چالشبرانگیزتر نیز کرده است. همچنین در سریال «نفس» برای اولین بار تصاویری با حضور تعدادی از بازیگران ارمنی ساکن در کشور ارمنستان، با قرار گرفتن مقابل پرده ضبط شده است تا بعدا از طریق جلوههای ویژه در پس زمینه تصاویری که در داخل کشور ضبط شده بودند، قرار بگیرد. به طور معمول، به تصویر کشیدن پوششی دور از واقعیت در سریالهایی که به فضای کشور پیش از انقلاب مربوط میشوند، باعث انتقاد مخاطبان، ملموس نبودن فضا و غیرقابل باور بودن آثار اینچنینی می شود، از این رو تمهیدی که عوامل سریال اندیشیدند باعث ایجاد فضای واقعیتری در داستان شده است.
داستان «نفس» به لحاظ مضمونی و حتی داستانی شبیه به دو سریال قبلی این کارگردان است. در سریالهای قبلی هم داستانی عاشقانه با چاشنی مبارزات سیاسی پیش از انقلاب تعریف میشد و «نفس» هم دقیقا چنین قصهای را دنبال میکند. نفس به لحاظ ساختاری قویتر از آثار قلبی سامان به نظر میرسد اما داستان کمی کهنه و تکراری است. ضمن اینکه در سریالهای قبلی این کارگردان شاهد ریتم مناسبی بودیم که «نفس» فاقد آن است. بازیهای سریال هم مانند کارهای قبلی کارگردان گیرا نیستند. هرچند رویکرد سامان درمعرفی بازیگران جوان به عالم سینما و تلویزیون قابل تقدیر است اما بازیگران تازهکار «نفس» در اولین تجربه بازیگریشان موفق عمل نکردهاند. ساناز سعیدی در اولین حضور تلویزیونیاش در نقش ناهید بازی سرد و بی روحی دارد و سایر بازیگران جوان نیز(به جز علیرضا کمالی) درخششی در سریال ندارند.
زیر پای مادر / بهرنگ توفیقی
سریال «زیر پای مادر» را باید بیشتر سریال سعید نعمتالله و دیدگاه و رویکرد او در نوشتار و خلق داستان دانست. دراقع امضای این نویسنده جوان را میتوان بدون در نظر گرفتن نام کارگردان هم در سریالها و فیلمهای مختلف دید. «زیرپای مادر» به لحاظ مضمونی و نوع دیالوگ نویسی مشاعرهوارش کاملا شبیه سریالهای «مادرانه»، «دیوار» و«جراحت» است. سریالهای نامبرده را کارگردانهای مختلفی ساختهاند اما نقطه اشتراک همهشان رد پای فیلمنامه نویسی نعمتالله است که حالا مخاطبان عام تلویزیونی هم او را شناختهاند.
مضمون اصلی همه فیلمنامههای نعمتالله خانواده و ارتباطهای فامیلی و نقش پررنگ والدین بخصوص پدران در فامیل است. از دیگر علایق این فیلمنامهنویس حفظ سنتها و پایبندی به حرمتهاست. در فیلمنامههای نعمتالله کاراکترهایی که به سنتها پایبند نیستند و یا حرمتها مخصوصا حرمت بزرگترها را میشکنند تبدیل به افرادی شکستخورده، افسرده و محکوم به طرد شدن هستند و در عوض آنهایی که طبق قواعد سنتی و عرف پیش میروند وحاضر به فداکاری برای خانواده و والدین هستند به رستگاری میرسند.
«زیرپای مادر» جزو سریالهای الف و درجه یک تلویزیون نیست اما داستان جذابی دارد و میتواند مخاطب را با داستان پر فراز و نشیب شخصیتهایش همراه کند. نقطه قوت سریال این است که نعمتالله خوب می داند چطور اوج و فرود دراماتیک داستانش را در قسمتهای مختلف سریال به یک میزان بگستراند. هیچکدام از قسمتهای سریال خالی از بزنگاهی داستانی نیست و پایان همه قسمتها به شکلی طراحی شدهاند که مخاطب را برای تماشای قسمت بعدی مشتاق نگه میدارند، نکته ی که برای یک سریال در حکم برگ برنده است. از دیگر نکات فیلمنامههای نعمتالله و سریالهای توفیقی، قهرمانپروری در داستان است. در حالی که اغلب سریالهای تلویزیون در سالهای اخیر به آثاری خنثی و بی مخاطب تبدیل شدهاند که شخصیتهایشان در یاد مخاطب نمیماند، سریالهای این نویسنده وکارگردان پر هستند از قهرمانهایی که اتفاقا از جنس خود مردم هستند و برای قهرمان شدن قرار نیست شاخ دیو را بشکنند. کاراکترهایی که با فداکاری برای خانواده، درستکاری و حیا تبدیل به قهرمانهای خواستنی میشوند.
در کنار اینها اما سریال «زیر پای مادر» خالی از ایراد هم نیست. مهمترین ایرادی که میتوان به سریال گرفت بازیهای تصنعی برخی از شخصیتها و شباهت بعضی از دیالوگها به کارهای پیشین نعمتالله است. همچنین بعضی از موقعیتهای داستانی و شخصیتها غلوشده و غیرقابل باور به نظر میرسند. برای مثال شخصیت بابا خسرو که قرار است کشاورزی ساده در روستا باشد شبیه به فیلسوفها حرف میزند و یا برخی از موقعیتها مثل مواجهه اشکان با مادرش و بریده شدن دستش و پانسمان آن توسط آتنه به فیلمهای هندی پهلو میزند.
اولی ها ...
ما را در سایت اولی ها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : رضا معتمد avaliha بازدید : 240 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 20:03